Tuesday, October 28, 2003

ندا رو ديدم
خودش رو خوب حفظ کرده بود
خوشم اومد
اون به اندازه کافی قوی هست
اميدوارم روزهای سخت برای اون و خانواده اش زودتر تموم بشن
هزار تا آرزوی خوب برای ندا و برای همه آنهايی که لياقت آرزوی خوب را دارند
**************************
حالم کلی گرفته است
چرا شو از اتفاقات روز می شه فهميد
من اينقدرها هم سوسول و نازک نارنجی نبودم
ولی از فحش دادن امروز خودم شاکی هستم
فکر کنم چون فحش خيلی بدی ندادم حالم گرفته شده است
شايد هم ...
**************************
وای يک خبر بد ديگر
همين الان محمد عطارد زنگ زد و گفت
پويه فزاشبندی از بچه های دانشگاه ما
از کسانی که متاسفانه کميته پژوهشی هم می اومد
درگذشت
وای همين ديروز به اين آدم فکر می کردم
در موردش داشتم فکر می کردم
پدرش روانپزشک بود
و ...
وای نمی دانم چرا هر چی خبر بد هست از کنارم می گذرد
مرگ دور سرم در پرواز است
راستی شيراز که رفته بوديم
من مامان بچه های کميته بودم
پويه فراشبندی هم بود
اون اصليتش شيرازی بود
باور نمی کنم مرده
اون هنوز و هميشه تو ياد من زنده است
يعنی از اونجا که کارم باهاش اسطکاک نداشت حالا هم بايد خيال کنم زنده است
اينجوری انرژی کمتر از دست می دهم
ولی
........
لعنت به اين زندگی
ولش کن
حالا که مرده من هم خبر دارم
بيچاره مهمان شده بود شهرستان
می رفت اونجا واحد بگذرونه
خدای من
آخه
لعنت به اين زندگی
چی بگم!؟
روحش شاد
يادش گرامی
صبر برای بازماندگانش پايدار
همين ها بسه!؟

آرش

No comments: