هیچ وقت نشستن را دوست نداشتم
به قولی ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
بازار شایعات درباره بم زیاده
بعضی می گن آزمایش اتمی و ...
ملت ما به درد حماقت بدی دچار شده
همه چیز را منفی می بیند
اگر این شوری که تو مردم برای کمک به مردم زلزله زده بم هست
این انرژی بی پایان
این همه مهر و محبت
اگر این همه را تو ساختن مملکت خرج می کردن
الان ما از خدا هم دو قدم بالاتر بودیم
ولی خوب ملت اسیر احساس
فقط وقتی دچار جو زدگی می شوند
حضور دارند
ملتی که گرد مرگ روی آنها پاشیده شده بود
حالا چنان با شور به حرکت در اومده که نگو
یک روزه 20000 واحد خون معادل یازده هزار لیتر خون
این ملت اهدا کردند
می شه با این همه خون یکسال به تمام دنیا
خونرسانی کرد
ولی همین ملت وقتی از این هیجان خارج می شوند
یعنی ده بیست روز دیگر
دیگر کسی به فکر ملت بدبخت و زلزله زده بم نخواهد بود
امیدوارم هر وقت نیاز به این ملت داشتم
تو اوج احساسات و جو گرفتگی به اینها برخورد کنم
اونوقت از جان هم می گذرند
ولی ...
می دانید از برکات زلزله این بود که دیروز و پریروز
برای عبور آمبولانسها
خیابان ولیعصر خلوت بود
نمی دانستم ملت ایران اینقدر فهیم هستند
نمی دانم این جو گرفتگی و بحران احساسی
یک شبه از این ملت
ملت کوچه و بازار
که تا دیروز خودخواهی و غرورشون
باعث ترافیک عظیم شهری بود
و کسی به کسی راه نمی داد
یک ملت فهیم و از خود گذشته ساخته
اگر می شد این فهم و شور را حفظ کرد اونوقت
می شد به ماه رسیدحتی پیاده.
آرش
No comments:
Post a Comment