قصد از این وبلاگ نه مشاعره بوده و نه معاشقه
این وبلاگ را به دستور دوستی درست کردم تا با نوشتن کلماتی از زنده بودنم آگاه باشد
همین
ولی ناشناس گرانقدر
هر چند که ناشناس ها را به این وبلاگ راهی نیست
با این گفته جبران خلیل جبران که اگر عشق در یک لحظه به وجود نیاید در طی سال ها و یا حتی نسلها حاصل نخواهد شد مخالفم
قرار نیست هرچه دیگران گفته اند درست باشد و قابل ارایه
جبران خلیل جبران نویسنده خوبی بود
ولی قرار نیست هر چه نوشت مقبول همگان شود و وحی منزل
بگذریم
من اعتقاد دارم عشقی که در یک لحظه حاصل می شود در یک لحظه به تنفر تبدیل می شود و یا به بی تفاوتی می انجامد
کسی که در یک لحظه همه چیز را می بازد دارای بی ثباتی در شخصیت است
و چیزی جز این برایش متصور نیست
انسانی که ثبات روح و اندیشه و شخصیت دارد و شکل گرفته است
در نهایت احساس دارای عقل است
و در نهایت عاقلی احساس دارد
در نتیجه همین ثبات است که هیچگاه در یک لحظه دل نمی بازد
به دور و برم که می نگرم
پر است از عشق های لحظه ای
که هر کدام سرانجامی جز نفرت به بار نیاورده است
ایکاش همین عاشقان و دلباختگان کمی عزت نفس و بزرگ منشی هم در کنار احساس داشتند
آنگاه پس از جدایی حداقل داستان سرایی کمتری داشتند
و معشوق اسبق خود را از برج عاج به حضیض ذلت و رذالت نمی نشاندند
من هنوز عشقی را که با مرور زمان رنگ عقل و منطق به خود گرفته ترجیح می دهم
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند!
*****************
طلوع کن
طلوع کن
ترا می شناسم
خانه ات جایی هست
پشت آن کوه بلند
در پس ابر سپید
در ته رود زلال
تو به مرغان مهاجر مانی
که هر از گاهی چند
در پی رنگ عوض کردن این پیر زمان
دل به دنیای نویی خواهد داد
طلوع کن
طلوع کن
من آن تشنه مرد زمینم
که با نور تو گرمی ام را بگیرم
تو آن چشمه ای
گرم جوشان پر از مهر
که با خون خود
این مهر گیاه را
به بالا بلندای ایمان رسانی
طلوع کن
طلوع کن
...
*****************
به عزیز بزرگواری که بسیار به این بنده حقیر لطف دارد
قول داده بودم ننویسم و به جای نوشتن
برای تخلیه روانی
از درد و تالماتم برایش بگویم
لازم است اینجا عذرخواهی کنم
گاهی انسان قولی را که نه در مستی و دیوانگی
که در نهایت عقل داده است
در نهایت عقل نیز زیر پا می گذارد
و این همان اصل دوگانگی زندگی است
این نوشتن هم
بیماری روحی بزرگی است
که هر چه سعی می کنم
از آن رهایی یابم
نا ممکن می نماید
ننوشتن
از درس خواندن و از آب کردن چربی های شکم
بسیار سخت تره
آرش
No comments:
Post a Comment