Friday, December 05, 2003

خيس آبم
موش آب كشيده به تمام معني
نه من يه بغل آبم كه به آرش آغشته شده
وقتي آدم قرار مي گذارد با يه مشت آدم
و كسي پيداش نمي شه
زير بارون منتظرشون مي موني و باز كسي نمي آد
تلفن همراهشون جواب نمي دن
اونوقت
تنها تو برف و بارون
از سينه كش كوه بالا مي ره
لباس ضد آب هم كه برنداشتي
كه مثلا وقتي گرمت شد بارت سنگين نشه
پارسال با آستين حلقه اي تو برف بالا مي رفتم
امسال آستين كوتاه پوشيدم
اول كار وقتي تو سرما وايستي و خيس شي
حتي اگر تا قله هم بدوي
باز سردته
هنوز مغز استخونم سرده
اعصابم از بعضي دوستان نابود
آخرين باري بود كه با محمد قرار مي گذاشتم
آدم با طناب آدمهاي تنبل و گشاد
نبايد داخل چاه بشود
همون كار سايت رو بهش سپردم براي يك عمرم بسه
بگذريم
دست سروش درد نكند كه پيغام داد نمي آد
مي دونستم
آدم بعد از عروسي پسر خالش كه كوه نمي ره
بهش گفته بودم
به هرحال
زير برف و بارون
كلي خوش گذشت جاي همگي خالي
همقدم و همنورد عزيزم
برادر خوبم آرمان
همپاي من اومد
اونم خيس آب شد به خاطر من
الان فرستادمش دوش آب گرم بگيره
بعد از اومدنش خودم دوش مي گيرم
بعضي آدما راحت
احترام و اعتمادي را كه به دست مي آورند
از دست مي دهند
به ثمني بخس و ارزون
به قيمت كمي بيشتر خوابيدن

تو كوه همش اين آهنگ سر زبونم بود!
تو يه تاك قد كشيده
پا گرفتي روي سينم
واسه پا گرفتن تو
عمريه كه من زمينم
...
آرش

No comments: