Tuesday, March 02, 2004

ابری که می گذشت با باد گفت
دلم به پهنه آسمان آبی باران دارد
یک لحظه به درد دل من گوش می کنی
باد گفت
تو پر از بارانی
من پر از شهوت رفتن
توان ماندن ندارم
دلهره ای در دلم مرا می برد
ابر ماند و باد رفت
دشت تشنه باران بود
تشنه شنیدن درد دل ابر
لیکن ابر
دشت را ندید
بر سر سنگ بارید
دل سنگ نلرزید
درد ابر را نشنید
و این درد
درد تکراری زمانه شد

آرش

No comments: