Friday, January 30, 2004

شهر من هر چند دودآلود
شهر من هر چند آلوده به پلیدی
چشم انداز زیبایی دارد در زمستان ها
آن هنگام که از سمت جنوب آن به راه می افتی
تا به شمال شهر بروی
رو به سوی کوههایی می روی
که سپیدی برف زمستانی
آنها را چون نوعروسانی
به لباس عروس آراسته است
شهر من
هر چند به پلیدی هایی آلوده است
آن هنگام که باران می بارد
کوچه باغ هایش
هر چند که بسیاری از آن ها نمانده است
و نسل شان رو به انقراض دارد
بوی عشق می دهد
بوی کهنگی
و من این ایستاده از پس اعصار و قرون
می توانم
بوی خون و گوشت اجدادم را
از عطر این خاک استشمام کنم
شهر من
هر چند این روزها در تلاطم است
هر چند مردمانی دارد که رو به سوی خود دارند
هر چند بسیار از آرمان شهر من دور است
شهری است دوست داشتنی
آن هنگام که بر بالای قله ای می ایستی
و به زیر نگاه می کنی
شهری به این گستردگی
شهری به این کثیفی
شهری به این زیبایی
جایی نمی توانید یافت
این شهر تهران است
شهر من اینجا نیست
شهر من جایی است که می توان در آن عاشق شد
شهر من جایی است که می توان در آن یک سبد اقاقی را
به ازای بوسه ای ستاند
شهر من جایی است که می توان آفتاب را در قلب خود داشت
شهر من آن سوی تاریکی
شهر من در ورای آزادی
شهر من در سر چشمه حیات
شهر من در جای دیگیری است

آرش

No comments: