Sunday, January 25, 2004

اینجا چند روزی که سر نمی زنم
رنگ غربت بدی پیدا می کنه
ولی اصلا مهم نیست
زندگیم داره با یک فلش بک خیلی خوب
برگشت می خوره و میره
به روزهای قبل از سال 76
این به نظرم یک پیشرفت بزرگه
دارم مرتب و برنامه ریزی شده حرکت می کنم
از مغز خالیم بیشتر کار می کشم
سه چهار هفته بعد وقتی از یاسوج برمیگردم
کلی کلاس هست که باید برم
کلی کار هست که انجام بدم
زندگی داره رو دور خوبی می چرخه
خدا کنه از مسیر خارج نشه
حسش نیست
****************************
جمعه کوه خیلی خوش گذشت. زیاد بالا نرفتم چون برف می بارید ولی همان قدری که بالا رفتم کلی بهتر از قبل بود.
گاهی وجود یک همنورد خوب از هدف مهمتر می شه، شاید اولین بار بود که فکر می کردم رسیدم به قله مهم نیست
باید در مسیر لذت برد، دارم تغییر می کنم و این تغییرات برایم هم عجیبه و هم غریب، نمی دونم دوام می ارم یا نه همیشه
با تغییر خودم مخالف بودم. وقتی فکرش رو می کنم انرژی برای خیلی از کارها ندارم ولی وجود دوستان دور و برم
باعث می شه با انرژی بیشتری به حرکت در بیام.
بگذارید از صمیم قلب بگم
من بهترین دوستان روی زمین رو دارم
به همین خاطرم احساس خوشبختی می کنم
****************************
دیشب با مامان گپ می زدیم
صحبت از این بود که شاید جامعه خراب شده باشه
ولی خرابیش رو ما نمی بینیم
داشتم می گفتم
نوع برخورد ما با دیگران طوری بوده
که حتی وقتی طرف مشکل داره
وقتی اسمش تابلو سر کوچه و بازار هست
به ما که می رسه خودش رو سنگین حفظ می کنه
یاد یه شب مهمونی افتادم
که وقتی چشم بعضی دوستان به من خورد
که با ریش رفته بودم
تعجب کردند که مگه تو هم مهمونی میری
اون وقت فهمیدم مردم چقدر سطحی نگرند
ولی جالب ترین چیز این بود که دخترکی
که همیشه از سنگین لباس پوشیدنش برام می گفت
و ادعای دختر پیغمبر بودن می کرد
اون شب با دوست پسرش و با جلف ترین لباس اومده بود
بعدها بهش گفتم
قیافم این قدر سنتی نشون می ده
یا چی فکر کرده بودی که کلی دروغ در مورد نوع سلوک و لباس پوشیدنت گفته بودی
راستش من فکر می کنم پوشش اصلا مهم نیست
ملت تو دنیا لخت می گردن
بدون این که فکری در مورد سکس و ... داشته باشند
مهم ظرفیت آدماست
مهم اینه که می تونن خودشونو کنترل کنن یا نه
امروزه شاهدیم که جوونا
این قدرت کنترل خودشونو از دست دارن می دن
همین

آرش

No comments: