Thursday, April 22, 2004

دوستی خانه ای تصویر کرده بود
سراپا از مهر
یاد خانه افتادم

خانه من جاییست
خانه آنجاست که ما
باز می گوییم
عریانی حقیقت خود را
خانه آنجاست
که پنهان کردن
در درونش نه رواست
خانه آنجاست که من، من شده ام
تو خودت را عریان
به نمایش دادی
خانه من
کنج تنهایی بودن در خویش
خانه تو ...
من به کنج خانه
میهمانی نخواهم خواند
میهمان هر چند عزیز
حجم عریانی من خواهد برد
خانه را از من تهی خواهد کرد
من لباسی زیبا به تنم خواهم کرد
خانه مهمان سرا خواهد شد
دوست آنست که خانه را خانه نگه می دارد
من عریان می مانم
با همه زشتی ها و زیبایی ها
خانه سقف امن منست و
دوستی هست که عریانی حقیقت را تحمل می کند
زینت خانه من
زشتی عریانی من خواهد بود
که به یمن قدم دوست مزین شده است
نور این خانه کوچک و قشنگ
از افق های نهایت پیداست
خانه گرم و قشنگی که در آن
از کران تا به کران
شوق صد گونه محبت برپاست
خانه ات آبادان

تقدیم به دوستی مهربان
آرش

No comments: