Saturday, April 10, 2004

نوشتن وقتی که وقت سر خاراندن نداری سخته
کلی برنامه و کار پیش رو
وقتی با یک دست بالاتر از توانم بار برمی دارم
حالا چه به حکم دوستان که قول همکاری می دهند و از زیر کار در می روند
چه به حماقت خویشتن
هم لذت می برم از این همه توانایی
هم زجر می کشم که اگر ده عدد خر مثل بنده پیدا می شد وضع مملکت این نبود
بگذریم
از شخم زدن اینترنت خسته شدم
دارم برنامه می ریزم برای یک سری کار مفیدتر
کلی کتاب پیش روم هست
شبها عشق بازی با کتاب ها حال دیگری دارد
کوری چشم تنها چیزی است که نصیب آدم می شود
صبح تا شب پای کامپیوتر و شب ها هم پای کتاب
قول دادم بچه خوبی باشم درس بخونم
ولی خوب بدقولی من چیز تازه ای نیست
بگذریم
فردا میریم کوه
جای همه خالی
خوش می گذرونیم هوارتا
تا چی پیش بیاد

آرش

No comments: