Friday, April 02, 2004

باز خواهم گشت
بر هر رهگذری آتش خواهم افروخت
بر هر زورقی پرچمی خواهم آویخت
در هر دشتی کشت خواهم کرد

راه خواهم رفت
همچو موجی بر آب
چون ستاره، چو شهاب
خسته و پیوسته راه خواهم پیمود

خواب خواهم دید
خواب روزان بهار
خواب باز آمدن شور به یار
خواب زیبایی آن دخترک ایرانی
خواب آبادی و آبادانی

حرف خواهم زد
ز آتش عشق تو خواهم گفت
سرخی شرم ترا خواهم خواند
آتش عشق ترا خواهم سوخت
شعر خواهم گفت
حرف خواهم زد

باز خواهم گشت
خانه ام ویران است
دوست خواهم داشت
خانه را با همه ویرانی ها

آشنا خواهم ساخت
گام را با راه
اشک را با لبخند
روح را با همه سرشاری ها
ذوب خواهم شد
در میان همه ویرانی ها
نیست خواهم شد
نیست خواهم ماند

بند خواهم زد
دل بشکسته را با عشق
عشق را با سوختن
سوختن را با شمع
شمع را با پروانه
پروانه را با خاکستر
خاکستر را با غم
غم را با اشک
اشک را با چشم
چشم را با نرگش
نرگس را با جام
جام را با می
می را با دل بشکسته

اینم شاید بشه اسمشو از هر دری سخنی گذاشت

آرش

No comments: