امروز باز هم باید کوله بار سفر بست
تا دوردستی ساده و بی آلایش باید رفت
در پشت کوه های زاگرس
در ارتفاعی بلند
عرصه ای باز می شود
دشتی وسیع و زیبا
و در میانه دشت شهری هست
مردمانی که دلشان هنوز هوای گذشته دارد
مردمانی ساده و بی آلایش
عقب مانده در جور زمان
و در میانه شهر
خانه هست بی دیوار
که دیوارش را بازوی توانمند ماشینی
فرو ریخت و در دل این ویرانه اتاقی هست
اتاقی که بار سنگین بودن مرا
جز اندک مدتی دیگر تاب ندارد
و این اتاق تنها شاهدی است
بر یک سال و اندی سرگشتگی و ویرانی من
این نیز بگذشت !!؟
امید که این چند هفته نیز بگذرد
آرش
No comments:
Post a Comment