دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
{حافظ}
از امروز دارم شروع می کنم به جدی شدن، اوضاع داره برگشت می کنه به سالهای هفتاد و شش و قبل از اون، لاغر شدنم باعث شده قیافه ام مثل سال های دبیرستان بشود و این موضوع باعث شده اخلاقم را هم تصحیح کنم. انرژی فراوان و حرکت در مسیری صعب و به سمت هدفی متعالی باعث خواهد شد برای مدت مدیدی مثل آهن سخت باشم و سرد. در این مدت تنها چیز مهم هدف است و رسیدن به آن. از قدیم هم وقتی سوزن روی چیزی گیر می کرد بیرون آوردنش از دور باطل ناممکن بود. این حرکت هم مثل رژیم گرفتن تا سر حد مرگ پیش خواهد رفت. پاشنه هایم را ور کشیده ام و قطار آماده حرکت است، برای هیچ کس و هیچ چیز هم توقف نخواهد کرد. اگر هم مسیر هستید بسم ا... در غیر اینصورت بگذارید به پیش برود.
آرش
No comments:
Post a Comment