Friday, February 13, 2004

مدتی بود که می خواستم بگویم
مدت ها بود که این درد را در خودم پنهان می کردم
فاش می گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

حافظ

اینو نوشتم تا نهایت مشکوک بودن رو تجربه کنید
مشکوک می زنم بد
بدتر از اون این نکته که
حالا دیگه می دونم چرا مشکوک می زنم
خدا آخر عاقبت ما رو به خیر کنه
پدر عشق هم بسوزه

یکی از نزدیکان
آخر عمری
یعنی درست تو 52 سالگی
برای اولین بار ازدواج کردن
ایشون با تلخص آیینه عبرت
بعد از سالها اعتیاد به تریاک
ترک اعتیاد فرموده
ازدواج نمودند
من وقتی می گم پدر عشق بسوزه از قول ایشون سخن می پراکنم
پدر عشق بسوزه
آیینه عبرت

آرش

No comments: