Wednesday, June 30, 2004

من هنوز كه هنوز است
آن آهوي خرامان و آزادم
رها از هر قيد و بندي
سبكبال و رها مي‌گردم
هر چند گاهي مرا مي‌شكني
ولي عزيز من
من آن آهن آبديده‌ام
تفتيده در دامان كوير
و اكنون به راه خويش مي‌روم
اگر دوريم را تحمل نمي‌كني
و يا سر شلوغيم آزارت مي‌دهد
اگر تاب صبر نداري
و خودخواهيت گردشي در غروب مي‌خواهد
سر خويش گير
كه مرا ياراي همراهي نيست
من به راه خويش مي‌روم
اگر همراهي همپيمان گرد
صبوري پيشه كن و صبر داشته باش

آرش

No comments: