به دنبال معني واقعي زندگي نايست
آنانكه ايستادند چيزي نيافتند
در جريان زندگي غرق گرد
بگذار گذران زندگي تو را با خود ببرد
يك بار هم كه شده خودت را به امواج بسپار
لذت شناوري را با تمام وجود احساس خواهي كرد
از غرق شدن نترس
چه بر سطح بماني چه به عمق بروي فرقي ندارد
زندگي براي همه يكسان مي گذرد
دانشمند و گدا آخر راهشان به يك خاك ختم مي شود
گاهي بد نيست كه افسار زندگي را رها كنيم
"بگذاريم كه احساس هوايي بخورد"
گاه بد نيست كه سهل بگذريم
ولو اين گذشتن از روي تمام دارايي هايمان باشد
گاه بگذار لبخند بزنيم
حتي اگر لبخندمان به عبوث خودخواه مغروران زمان باشد
بگذار خويشتن فريبان زمين
غرق در روياها و دروغ هايشان
از كنار من و تو بگذرند
امروز
وظيفه ما ساختن ويرانه خويش است
سر در گريبان و لب خاموش
خويشتن را بايد ساخت
****************************************************
مي داني
گاه در ته دل
هميشه زهرخندم به آنان بوده است
كه خويش را بزرگتر از آنچه هستند يافته اند
بگذار خود بزرگ بينان زمان
در نخوت خود بزرگ بيني خويش بمانند و بميرند
لبخنده اي نثارشان كن و بگذر
ديوار حماقت هر چقدر بلندتر
فرو ريختنش آسان تر
و من فرو ريختن خويشتن را به چشم خويش در خواب ديده ام!!؟؟؟
*****************************************************
يك آهنگ قديمي
يك جام پر از مي
ذره اي رخوت و سرمستي
اگر تو هم بيايي
عشرتمان كامل خواهد بود
فقط يادت باشد
اگر آمدي آنقدر آهسته و آرام بيا
كه از خواب بيدارم نسازي
بر رويم پارچه اي نكش
مي خواهم نسيم عرياني تنم را ببيند
و از بوي مستي من مست گردد
اگر مي آيي يادت باشد
تمام خودخواهي ها و ناز و ادايت را
پشت در بگذاري و داخل شوي
اينجا كسي نازت را نمي كشد
اينجا
در اين ميان
هيچكس نيست
اگر هم هست هوشيار نيست
پس به خودت اتكا كن و داخل شو
بزم گسترده است
سفره آراسته
شراب هست و جام
موسيقي هست و مستي
خودت خودت را سيراب كن
آرش
No comments:
Post a Comment