اين چند روز فرصتي شد
رفتم مشهد و بعد از اونهم شيراز
بابا اين دختراي شيرازي كه ميگن
چندان هم چنگي به دل نميزنن
هر چند مشكل ما از قديم چشم پاكمون بوده
به هر حال خدا اين چشم پاك را از من نگيره
به شما هم خير دهاد
كل 48 ساعتي كه مشهد و قزوين بودم
آنقدر سرم شلوغ بود
و آنقدر كم وقت داشتم
كه جز موقع تاخير هواپيماي ايران اير
نفهميدم چه جوري گذشت
تو تخت جمشيد كه ايستاده بودم
از شكوه و جلال 2500 ساله اين مملكت
تنها چيزي كه فهميدم اين نكته بود
كه راننده گفت رفيق داريم برميگرديم شيراز
واقعا كه
بعضي وقت ها مخ آدم قفل مي شود
وسواس فكري همين است
آرش
No comments:
Post a Comment