Saturday, October 23, 2004

یک شب می آیی
در آغوش باد
با نوازش نرم نسیم
خرامان و بی صدا
از جام شرابت
سیرابم می کنی
می نوشی و می نوشانی
در آغوشم می کشی
خوابم را می گیری
خوابم می کنی
از عطرت سرشار می شوم
روح تازه ای می دمی
اتاق را رنگی نو می بخشی
زندگی را نور
طنین گام هایت
هر روز و هر شب
نزدیک تر و نزدیک تر می شود
تو برای فتح من می آیی
من برای تسلیم تو
هر روز قوای بیشتری می بازم
روزی که بیایی
چیزی نمی یابی

آرش

No comments: