من یقین داشتم ما رفتا ر آدم های دور و بر را تنظیم می کنیم
به همین علت هم هر وقت
مشکلی ارتباطی پیدا می کردم
اول به رفتارخودم شک می کردم و می کنم
با همه این اوصاف
گاهی بعضی آدما
خارج از قاعده روح آدم را خراش می دهند
هر چی هم می خوای بهشون بفهمونی که بابا ما خطمون فرق داره
انگار تو کتشون نمیره
فکر می کنن همین که پسر هستی مثل بقیه باید باشی
تا یارو گوشه چشمی اومد کنار بیای
یا همین که دعوتت کرد قبول کنی
یا ... ولش کن تموم جزییات حالمو بهم میزنه
زن ایرانی تا بوده به سنگینی و متانت شناخته می شده
حالا ما سر پیری گرفتار شدیم اونهم از نوعی که بیا و ببین
یکی نیست به این یارو بگه
اگر می خواستم متفاوت نباشم
که میدون های بهتر از این پیش رو داشتم
...
یادش به خیر یک شب دوست بسیار عزیزی می گفت
به آقایان دکترها خیلی هم نمی شود ایراد گرفت
توی محیط هایی که هستند
زیاد تحویل گرفته می شوند
خیال می کنند خبری هست
محیط هم مساعد شده و ...
تقصیر آقایونه
هر کی هر چی گفته نه نگفتن
گفتن خوب مفته
ما نبریم یکی دیگه می بره
نتیجه این شده که می بینی
یارو زنگ می زنه
دهن کثیفشو باز می کنه هر چی می خواد می گه
حیا کجایی که یادت به خیر
حیف که ...
شرمم اومد ولی لیاقتش کلی بد و بیراه آبدار بود
آخه نمی دانم
همیشه تو انتخاب دور و بری ها دقت می کردم
کار کردن تو محیط های بیرونی وحشتناکه
حق انتخاب همه با تو نیست
یارو نه عزت نفس داره نه چیزی
یه ذره بزک دوزک کرده آوردنش بیشتر برای همین کارا
فکر می کنه منم مثل بقیه هستم
عطای کار و درآمد اینجوری رو به لقایش بخشیدم
هر چند حقوقش خوب بود ولی
من تو محیط های اینجوری
دوام ندارم
بابا آدم هم آدمای قدیم
لعنت به سابقه دوستی
همان شرکت آتیه سازان هزار بار بهتره
حقوق نداره ولی به حریمت تجاوز نمی شه
داشتم فکر می کردم یاد امیر حسین به خیر
سال اول دانشگاه بهم گفت
آرش یه روزی میاد آقایون رو سینه پیراهنشون بنویسن
خواهر من بکرم لطفا به بکارتم کاری نداشته باش
مثل اینکه اون روز جهنمی امروزه
لعنتی ببین دهن من رو به چه اراجیفی باز کرده
لعنت به من اگر دوباره دنبال کار هنری فرهنگی برم
حتی اگر دنیا رو هم بهم بدن نمیرم
اگر ماه را در دست چپ من و خورشید را در دست راست من بگذارند
نخواهم رفت
آخیش
سه پلاس تخلیه روانی شدم
آرش
No comments:
Post a Comment