روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
...
بوی وصل یار می آید همی
گل ز بوستان باز می آید همی
بر چنین وصلی چو جان بازم رواست
گلعذاری با هزاران ناز می آید همی
لحظه وصلش ندانم دل کجا قربان کنم
بهر قربان کردنم گردن فراز آید همی
دین و دل دادم به دستش ملحد و کافر شدم
خوش تراشی قبله ای بهر نماز آید همی
دیدمش بهر شکاری زلف افشان می کند
بهر صید من کمند انداز می آید همی
گفتم ای رب این چنین از دایره بیرون شدم
پس ندا آمد که آن طناز می آید همی
اینم تقدیم به قدوم مبارک دوست که هر چه می کشیم از اوست
آرش