Wednesday, June 29, 2005

این روزها آنقدر ما، ما می شنوی
که احساس می کنی همه گاو هستند
تازگی من هم تبدیل به ما شده ام
!
آرش
گویند که دوزخی بود عاشق و مست! قولیست خلاف و
...
بگذریم که تازگی ها هر چی پیش بینی می کنند و می کنیم
چیز دیگری از آب در می آید
ولی خوب
باید گاهی چیزی عکس بشود
تا برای درست کردنش تکانی خورد
این قضیه ازدواج و غیره و غیره
همه و همه
مرا به تحرک وا می دارد
احساس خوب بودن
برای وارونه نمودن تمامی چیزهای دور و بر
دوباره دارم تبدیل به گاوی می شوم
که شاخش را پایین گرفته و همه را می زند
خدایتان به خیر کند
...

آرش

Saturday, June 11, 2005

یاری می اید
آغوش می گشاید
و من در میانه راه عاشق می شوم
مست و لبریز
احساس بودن
حرمی در درون
نسیمی می وزد
برگی از شاخه فرو می افتد
من مسخ و مدهوش
فتح می شوم
داستان دوباره نوشته می شود
و من نفر آخری هستم
که دوباره عشق را کشف می کند

آرش