Friday, July 30, 2004

ياد گرفته‌ام كه در زندگي هرچيز بهايي دارد
و گران‌بها ترين چيزها
بيشترين بها را طلب مي كنند
من بهاي دوست داشتن را مي‌دانم
بهاي دوست داشته شدن را نيز
و بين اين دو مقام
دومي را دوست تر مي‌دارم

آرش

Wednesday, July 28, 2004

كودكي نقش قشنگي است
و من كودك صدها ساله
گاه دنبال يكي پروانه
در تكاپو سفري خواهم كرد

آرش


Tuesday, July 27, 2004

بازخواهم گشت
بازخواهم گشت و آنگاه
تبسمي از غنچه‌اي نيمه باز بر لب
در بي‌وزني كامل
شناور در نسيم
در تلاطمي بسيار زيبا
به گذشته مي‌نگرم
چقدر آدم‌ها
در خاطرات زيبا ترند.

آرش

اگر دستم رسد روزي ........

عجب شانسي داريد كه دستم نميرسه

آرش

Saturday, July 24, 2004

من و تو
به جا مانده
از هزاران هجوم باد
دست به دامان شاخه اي نازك
آويخته به رگي باريك
براي ماندن مبارزه مي‌كنيم
همرزم و همنورد
دستت را به من بده

آرش

در ميان وسوسه‌هاي مختلف
برگي در ميانة بادم
قبل از رسيدن پاييز
و فروافتادنم
لمسم كن

آرش

Friday, July 16, 2004

من مانده از روزگاران قديم
عشق را به زباني ديگر
با صدهزار آرزوي خوب
به ده‌ها هزار آواره
هزاران بار
از پي صدها سال
در ده‌هاي متفاوت
با ده‌گونه فرياد
صدا كردم
جوابم سكوتي بود روحاني
 
آرش
 
يك روز باز خواهي گشت
آن روز به رويت آغوش مي‌بندم
شايد هم برايت آغوش بگشايم
تا آن روز
روزگار هزاران چرخ خواهد خورد
 
آرش
 
وقتي در سفري
هر جيزي كه مي‌بيني
هر چه مي‌شنوي
خاطراتي از گذشته را رنگ مي‌زند
من در گرماي استوايي جزيره‌اي دور
در كنار ساحلي تا بي‌كران‌ها آبي
در بلنداي ده طبقه‌اي هتلي مجلل
از نو آغاز كرده‌ام
 
آرش
 

Saturday, July 10, 2004

در آستانة غيبت صغري يا كبري
بستن كوله بار سفر
گفتن آخرين خداحافظ ها
جمع آوري آخرين صفحات
صفر كردن تمام اختلاف حساب‌ها و ...
چنان كار فشرده‌ايست
كه از الان مطمئنم
نيمي از آن را بي‌خيال مي‌شوم

آرش

Wednesday, July 07, 2004

دوست داشتن و دوست داشته شدن را دوست مي دارم
تنها كافيست جرات كنيم
و بگوييم
يكديگر را چقدر دوست داريم
مابقي خود جور مي‌شود

آرش

Monday, July 05, 2004

من نه به فكر فرارم
نه اصولا مي‌توانم فراري شوم
با اين حال
اين روزها
سرشلوغ بزرگم
بگذريم
براي مدتي مديد
يعني بين 3 تا 6 ماه
قرار است ترك وطن كنم
در اين مدت احتمالا نشاني از من نمي‌يابيد
شايد هم نرفتم و ماندم
فعلا اجازه دست اينجانب نيست

آرش

Saturday, July 03, 2004

من خودخواه نيستم
اين روزها بسيار سرشلوغم
هر كس تاب اين ندارد سر خويش گيرد
انتظار هم نداشته باشيد براي جبران
از الان اعلام مي‌كنم
من فرار را بر قرار ترجيح مي‌دهم
ديوانه‌ام
اما نه آن چنان
كه با دانستن خوابي كه برايم ديده‌اند
خود را غرق كنم
من خداي فرارم
دامي گران‌تر پهن بنماييد
ما كه رفتيم

آرش
امروز طالع اينترنتي براي من نوشته بود
اولين و آخرين عشق من خودم هستم
!!!!؟؟؟؟
اين با تمام خودخواهي هاي من همخوان است

آرش